جواب : بابا من الذی ایتمنی (3 بار)
بیقرارم ناله دارم با تو گویم باتوگویم ماجرا را
بسکه سیلی خورده ام من گشته رویم گشته رویم همچو زهرا
بین راه شام و کوفه زد عدویم زد عدویم عمه ام را
بابا شد حال و روزم دیدنی
بابا حکایتم شنیدنی
بابا من الذی ایتمنی
گشته از داغ فراقت قد خمیده قد خمیده دختر تو
درد دلها دارم امشب نور دیده نوردیده با سرتو
گو به من جان رقیه کی بریده کی بریده حنجرتو
بابا شهید صدپاره تنی
بابا چرا تو خونین دهنی
بابا من الذی ایتمنی
من شدم پیر و شکسته قامت من قامت من مثل زینب
کنج این ویرانه گشته گریه کردن گریه کردن کارم هر شب
روی نی بودی و من را می کشیدن می کشیدن پشت مرکب
بابا غریب دور از وطنی
بابا تمامیه عشق منی
بابا من الذی ایتمنی
دشمنانت حمله کردن ظالمانه ظالمانه بر سر من
پیش چشمت می کشیدن وحشیانه وحشیانه معجر من
پر شد از آثار ضرب تازیانه تازیانه پیکر من
بابا چرا تو بی پیرهنی
بابا بدون غسل و کفنی
بابا من الذی ایتمنی
کلمات کلیدی: